سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ساحل نجات

آیا وقت آن نرسیده است که دلهای مؤمنان در برابر ذکر خدا و آنچه از حق نازل شده است خاشع گردد و مانند کسانی نباشند که در گذشته به آنها کتاب آسمانی داده شد،سپس زمانی طولانی برآنها گذشت و قلبهایشان قساوت پیدا کرد؛و بسیاری ازآنها گنهکارند؟

به روایت همسر شهید

 

یادم هست (وقتی در لبنان بود) در یکی از سفرهایی که به روستاها می رفت ، همراهش بودم… داخل ماشین ، هدیه ای به من داد. اولین هدیه اش به من بود ، و هنوز ازدواج نکرده بودیم!

خیلی خوشحال شدم و همان جا باز کردم ، دیدم روسری است… یک روسری قرمز با گل های درشت!

من جا خوردم…

اما او لبخند زد و به شیرینی گفت : بچه ها دوست دارند شما را با روسری ببینند!

از آن وقت روسری گذاشتم و(تا امروز) مانده…

من می دانستم بچه ها به مصطفی حمله می کنند: که چرا شما خانمی را که حجاب ندارد می آوری موسسه؟

می گفت : ایشان خیلی خوبند اینطور که شما فکر می کنید نیست. به خاطر شما می آیند موسسه، و می خواهند از شما یاد بگیرند ، ان شاء الله خودمان بهش یاد می دهیم.

نگفت این حجابش درست نیست ، مثل ما نیست ، فامیل و اقوامش آنچنانی اند …

 این ها خیلی روی من تاثیر گذاشت. او مرا مثل یک بچه کوچک قدم به قدم جلو برد و به اسلام آورد.

 

نیمه پنهان ماه 1 ، شهید چمران به روایت همسر شهید ، ص 17 و 18

 



[ دوشنبه 92/7/1 ] [ 7:10 عصر ] [ ستا ره ابوترابی ]

نظر