سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ساحل نجات

آیا وقت آن نرسیده است که دلهای مؤمنان در برابر ذکر خدا و آنچه از حق نازل شده است خاشع گردد و مانند کسانی نباشند که در گذشته به آنها کتاب آسمانی داده شد،سپس زمانی طولانی برآنها گذشت و قلبهایشان قساوت پیدا کرد؛و بسیاری ازآنها گنهکارند؟

عزت

خدایا!

این عزت برای من بس است که تنها تو فقط خدای من باشی .

و این ذلت برای من بس است که تو را نداشته باشم و تو مرا به خود واگذاری.



[ شنبه 92/6/16 ] [ 2:12 عصر ] [ ستا ره ابوترابی ]

نظر

قطاری سوی«خدا» میرفت،.....

قطاری سوی "خـــــــــدا" میرفت،همه مردم سوار شدند....به بهشت که رسیدن همه

پیاده شدن...و فراموش کردن که مقصد "خـــــــــــدا"بود نه بهشت...



[ شنبه 92/6/16 ] [ 2:3 عصر ] [ ستا ره ابوترابی ]

نظر

غفلت

آن کسی که چیزی رو خلق می کنه ،هیچ گاه اونو فراموش نمی کنه .

مثل خدا که هیچ گاه از یاد بنده اش غافل نمی شه و این بنده های گنهکار هستند که به خواب غفلت

می رن و خدا رو فراموش می کنند.



[ شنبه 92/6/16 ] [ 2:0 عصر ] [ ستا ره ابوترابی ]

نظر

منو ببخش..

خدای خوبم
بخاطر تمام لحظه هایی که منتظرم بودی و نیومدم منو ببخش
بخاطر تمام لحظه هایی که منو دیدی و من ندیدمت منو ببخش
بخاطر تمام لحظه هایی که برام خوب خواستی و من بد کردم منو ببخش
بخاطر تمام لحظه هایی که امیدتو نا امید کردم
منو ببخش
بخاطر تمام لحظه هایی که تنهام نگذاشتی و من خودمو تنها دیدم منو ببخش..
خیلی ها به دعوت دل ...ساده ی من اومدند نشستند خندیدند
اما خیلی زود شکستند و گسستند و رفتند
تنها تو بودی که بریدم و نبریدی شکستم و نشکستی گسستم و نگسستی



[ چهارشنبه 92/6/13 ] [ 10:8 صبح ] [ ستا ره ابوترابی ]

نظر

خدا و من...

گفتم خدایا از همه دلگیرم.
گفت: حتی از من؟

گفتم: نگران روزیم.
گفت: آن با من.

گفتم:خیلی تنهایم.
گفت: تنهاتر ازمن؟

گفتم: درون قلبم خالیست.
گفت:پرش کن از عشق من.

گفتم: دست نیاز دارم.
گفت: بگیر دست من.

گفتم: از تو خیلی دورم.
گفت: من از تو نه!

گفتم: آخر چگونه آرام گیرم؟
گفت: با یاد من.

گفتم: با این همه مشکل چه کنم؟
گفت: توکل به من.

گفتم: هیچ کس کنارم نمانده!
گفت: به جز من!

گفتم: خدایا چرا اینقدر میگویی من؟
گفت: چون من از تو هستم و تو از من



[ چهارشنبه 92/6/13 ] [ 10:6 صبح ] [ ستا ره ابوترابی ]

نظر